خلاصه کتاب:
گلبهار خانزاده، زنی که اگر بخواهد، کوه را هم جابهجا میکند، داشت با فرهاد، پسر نماینده شهر، وصلت میکرد. اما خواهرش که دلش برای انقلاب میتپید، با تودهایها رفت و مزارع همسایه را آتش زد. حالا فرخ، پسر خان همسایه، با کینهای به اندازه همان آتش، وارد ماجرا شده!
خلاصه کتاب:
در پی توافقی میان دو کشور، پرنسس جوان به عنوان عروس صلح راهی سرزمین دشمن شد؛ اما خیلی زود فهمید که آن مراسم، چهرهای پنهان و نگرانکننده دارد که هیچکس دربارهاش سخن نگفته بود.
خلاصه کتاب:
جنیفر، دختری با روحی مستقل، در مواجهه با دوک کلایمر، مردی با گذشتهای پرتنش، وارد سفری درونی شد. برخوردهایشان پر از تضاد بود، اما همین تضادها باعث شد هر دو به شناختی تازه از خود و دیگری برسند.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رز بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.